حمام گل پسر
عزیز مامان ، اولین حمامت سومین روز تولدت بود. مامان جونی ها و خاله جونی ها و عمه جونت همه بودن ... برو بیایی بود که نگو! تازه عمو مهدی واست کیک سفارش داده بود . اونروز چون هنوز بند ناف کوچولوت نیفتاده بود یه حمام مختصر داشتی ولی بازم حسابی تمیز و تازه شدی پسر گلم ، میگی نه نیگا کن و بعد حسابی پیچوندنت لای پتو که مبادا تن کوچول موچولت سرما بخوره و حالا یه تیکه جواهر شده بودی که می درخشیدی &n...